مد ، لباس و تهاجم فرهنگی
ظاهراً چنین مینماید که انسانها بر اساس نیازهای طبیعی و هنجاری جامعه خویش، مناسبترین پوشاک را به لحاظ جنس، رنگ و شکل انتخاب کرده و استفاده میکنند؛ اما در واقعیت چنین نیست. این امر شاید در جوامع باستانی یا پیش از رنسانس و قبل از انقلاب صنعتی اروپا، مصداق داشته باشد، اما با ظهور انقلاب صنعتی و شکلگیری و توسعه همهگیر رسانههای جمعی (به ویژه مطبوعات، مجلات مد، سینما و سپس تلویزیون) و تبلیغ آشکار و پنهان پوشاک و مدلهای لباس غربی از طریق توسعه گسترده پیامها، روند الگو گیری و تقلید از پوشش بازیگران سینمای غرب، عملاً بر سلیقه و انتخاب مردم دیگر نقاط جهان، به ویژه در آسیا و کشورهای جهان سوم تأثیر گذاشت. اکنون در شرایطی به سر میبریم که مردم، پوشاک غربی را به همراه فرهنگ و ضمیمه آن، نه به عنوان نیاز طبیعی و سلیقه خود، بلکه به تقلید از سلیقه و انتخاب مدسازان غربی مورد استفاده قرار میدهند و طبعاً در بخشی از هویت خویش، خدشه ایجاد میکنند.
هرچند مد را نمیتوان به عنوان پدیدهایی اجتماعی، مختص جامعه و فرهنگ خاصی معرفی کرد و پیدایش و افول آن در همه جوامع اتفاق میافتد، اما بهرهبرداری نظام سرمایهداری از رواج مد، منجر به تغییرات فرهنگی- اجتماعی گستردهایی در کشورهای مخاطب و به ویژه جهان سوم گردیده است.
در پدیدة مدگرایی که بازار رقابت جنسی را نیز به همراه خود خلق کرده است، ن ناگزیرند برای رسیدن به امنیت، با ن دیگر رقابت کنند. بر این اساس، ن حتی اگر از روی هوا و هوس به پوشاکهای مد و لوازم آرایشی روی نیاورده باشند، فشار اجتماعی ناشی از این رقابت آنها را وادار به این کار میکند.
وقتی پایههای فرهنگ بومی جامعهایی دراثر تبلیغات گسترده سست شد، اموری چون خودکمبینی، احساس حقارت و در نهایت، خود باختگی فرهنگی پدید میآید، اموری که در نهایت، زمینهساز پذیرش عناصر فرهنگ بیگانه میشوند. با پذیرش فرهنگ بیگانه و گسترش عوامل زیر بنایی آن از جمله سکولاریسم، مادیگرایی، فردگرایی، خودشیفتگی و لذتجویی، بازار فروش کالاهای فرهنگی و مصرفی بیگانه در داخل رواج مییابد و بدینسان نیروی ابتکار، خلاقیت و مهمتر از همه هویت فرهنگی کشور مورد هجوم قرار گرفته و دچار بحران میشود. به تبع این امر، اعتماد مردم نسبت به اصول فرهنگی بومی از بین میرود و زمینه پذیرش فرهنگ بیگانه فراهم میگردد؛ به گونهای که بیگانگان با تبلیغ گسترده خود، پذیرش ارزشهای فرهنگی خویش را تنها از راه پیشرفت و سعادت افراد معرفی میکنند. در چنین شرایطی پایبندی به ارزشها و هنجارهای اجتماعی، نماد انحطاط و جمود فکری» و پذیرش فرهنگ بیگانه، نشانه پیشرفت و تمدن» تلقی میشود.
نویسنده کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی»، در رابطه با مد و خصوصاً در بخش پوشش، لباس پوشیدن را از دیدگاههای مختلفی چون روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعهشناسی، مذهب، قانون و جغرافیا، قابل مطالعه میداند. وی منشاء اصلی پیدایش لباس را نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبا بودن میداند و میگوید: اشتباه است اگر تصور کنیم که میتوانیم این اختلاف و تنوعی را که در لباس افراد جوامع و دورانهای مختلف دیده میشود، تنها با در نظر گرفتن این سه اصل توجیه کنیم». وی رابطه فرهنگ و لباس را در طول رابطه لباس با سایر عوامل اجتماعی، اقلیمی، اقتصادی و تاریخی میداند، نه در عرض آن و تأثیر فرهنگ بر لباس را مهمتر و کلیتر از آن میداند که در ردیف سایر تأثیرها قرار گیرد. وی معتقد است همه تغییراتی که در لباس، از ناحیه عوامل داخلی غیر از فرهنگ ایجاد میشود، تابع رابطه لباس و فرهنگ و محاط در چارچوب محدودیتهای فرهنگی است. به نظر این نویسنده، فرهنگ، کلیترین بخش و نگرش یک جامعه به جهان است و اختلاف در لباس جوامع علاوه بر عوامل اجتماعی، اقتصادی و . ناشی از فرهنگ ها و بینشهای مختلف آنان است.7
اما آنچه که امروزه مشاهده می شود، سیطره غرب بر فرهنگ با اتکا بر رسانههای فراگیر و صنعت، دنیا را به سوی همسانسازی عظیم پیش میبرد که از تجلی های عینی آن پوشش مردمان روی این سیاره است. این یکسان سازی بیشترین تاثیر خود را در حوزه پوشاک و لباس گذاشته است و نمود عینی آن در این زمینه بیشتر است.
اسلام و مسأله مد و لباس
لباس همراه همیشگی تمدن و زیست انسان به دور از توحش بوده است. از آن فراتر، تاریخ نشان میدهد که انسان همیشه لباس میپوشیده است. به همین دلیل تمام ادیان الهی، به ویژه دین مبین اسلام، به مسئله پوشش به عنوان یک نیاز طبیعی و امری ارزشی، توجه خاصی نموده و ابعاد معنوی آنرا نیز مطرح کردهاند که دیدگاه اسلام در این رابطه منحصر به فرد است. بر همین مبنا، مسئله پوشش و لباس در احکام و تعالیم دین اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است که مباحث آن در کنار موضوعات مربوط به روابط میان ن و مردان و مسائل شرعی آن مطرح میشود.
به طور کلی، معیارهای مطلوب پوشش و مد در اسلام را میتوان در کلمه حجاب» خلاصه نمود که نه تنها برای ن، بلکه برای مردان نیز مصداق پیدا میکند. کلمه حجاب در لغت به معنای پرده افکندن و حایل قرار دادن میان دو چیز است و امروزه به پوشش ظاهری ن اطلاق میشود.8
برای حجاب در اسلام تعابیر مختلفی به کا برده شده است که به چند مورد از آنها به طور خلاصه اشاره میشود. این تعابیر همه از پیامدهای مثبت پوشش و حجاب اسلامی است:
الف)عفاف ذهن: نپرورانیدن ذهنیت گناه و معصیت در ذهن و پرهیز از فکر و خیال باطل؛
ب)عفاف نگاه: از دستورات مؤکد اسلام رعایت نگاه و پرهیز از نظر کردن به نامحرم است. مسلماً پوشش مناسب از نگاه کج و نظر کردن به نامحرم، که مقدمهای برای انحراف ذهن است، جلوگیری میکند.
ج)عفاف در تعاملات گفتاری: نوع پوشش هر کس تا حد زیادی نحوه برخورد دیگران با وی را مشخص میکند. به همین دلیل، نوع پوشش مناسب، تعاملات رفتاری مناسب را نیز در پی خواهد داشت.
د)عفاف در زینت: همچنین پوشش مناسب، راه مناسبی برای دوری از آرایش و زیورآلات زننده است. به واقع عفاف در زینت، بسیار تابع عفاف در پوشش و حجاب است و از افتادن در دام اشکال افراطی خودنمایی و ظاهرپرستی جلوگیری میکند.
معیارهایی که اسلام برای زیبایی زن برمیشمارد، هم زیباییها و فضیلتهای اخلاقی را شامل میشود و هم ظاهر را مورد توجه قرار میدهد تا آنجا که در متون دینی تصریح شده است خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد». رویکرد اسلامی در معیارهای زیبایی عمدتاً شامل خرد، بی باکی، روشنفکری، صداقت، عاطفه و سایر فضایل اخلاقی است. از نظر اسلام، یک چهره بیآرایش نیز میتواند نشانگر همه این فضیلتها باشد و بدین طریق به زیبایی دست یابد. چهره فرد حتی با آرایشی غیر زننده، میتواند شادابی و زیبایی را برای فرد به همراه داشته باش
الماس های سبز رنگ به صورت طبیعی همچون الماس قرمز بسیار کمیاب و ارزشمند است. الماس سبز به قدری کمیاب است که ممکن است یک جواهر فروش در تمام مدت فعالیت خود حتی یک عدد از آن هم از نزدیک ندیده باشد. در سال های اخیر روش های مختلفی برای تغییر رنگ الماس ها به رنگ سبز در طیف های متفاوت کشف و معرفی شده است. می توان حدس زد که این روش ها در حقیقت بازسازی شرایطی است که الماس ها میلیون ها سال در عمق زمین شکل می گیرند. البته تغییر رنگ الماس ها یک روش بهسازی است که بر روی نمونه های کوچک انجام شده که شامل استفاده از اشعه و پرتو افکنی و سپس حرارت جهت ثبات رنگ در آن می شود.اغلب الماس های سبز رنگی که دیده می شود مورد بهسازی به این روش ها قرار گرفته اند. البته به معادن طبیعی و محدود آن می توان به آمریکای جنوبی (برزیل، گویان و ونزوئلا) و آفریقا می توان اشاره کرد.
الماس های سبز به دو دسته کلی تقسیم می شوند:
دسته اول الماس هایی هستند که رنگ کلی آنها سبز و یا هاله های متفاوتی از رنگ سبز است. دسته دوم الماس هایی هستند که تنها سطح آنها سبز رنگ است که به Skin Stone معروفند چرا که تنها سطح آن تحت تأثیر اشعه پرتو افکنی قرار گرفته است.
اکثر الماس های سبز رنگ جزو دسته دوم هستند زیرا بهسازی برای بدست آوردن الماس های دسته اول بسیار هزینه بر است.
رنگ الماس های سبز طبیعی از تحت تأثیر قرار گرفتن پرتوافکنی در هنگام تشکیل شدنشان نشأت گرفته و سپس به سطح زمین رسیده اند.
سه فاکتور در شدت و میزان رنگ سبز در الماس تأثیر دارد که عبارتند از:
نوع پرتو افکنی انجام شده، مدت زمانی که تحت تأثیر پرتو قرار گرفته اند و اندازه الماس
تفاوت مرمر با مرمريت و سنگ چيني و او نيكس و تراورتن چيست؟ هر كدام چگونه پديد میآیند؟ چگونه و در چه شرايطي از آراگونيت مرمر به وجود میآید؟ پاسخ این سؤالات را در زیر بخوانید.
سنگ مرمر نوعي سنگ آهک حاصل از دگرگوني است در حالي که مرمريت نوعي سنگ آهک رسوبي میباشد. از نظر تجاري، سنگ چيني به سنگهای سفيد شبیه كله قند میگویند كه سختي بسيار بالایی داشته باشد، اما از نظر علمي، به سنگ آهكي كه در اثر افزايش شار حرارتي ناشي از تزريق ماگماي داغ يا فشار بالا دچار تبلور دوباره شدهاند، چيني يا بلوره اطلاق میشود.
تراورتن نیز از انواع سنگهای آهكي است كه منشأ شيميايي داشته و در اثر ته نشين شدن كربنات كلسيم مجاور غارها، چشمهها و حوضچههای مردابي به وجود میآید. رنگ غالب در این سنگ كرم، زرد، قهوهای، خاكستري و سفيد میباشد. بافت آن دارای تخلخل است اما بهصورت لایهلایه نيز دیده شده است. به دليل خارج شدن گازها به هنگام ته نشين شدن و در پارهای از موارد تجزيه گياهان، حفرههایی روی این سنگ وجود دارد. اکثر آهکهای تراورتن تحت مکانیزه دگرساني و در اثر فعاليت چشمههاي آب گرم تشکيل شدهاند.
مرمر ازجمله سنگهای دگرگوني است كه در شرايطی تشكيل میشود که دگرگوني ناحیهای همراه با تبلور مجدد کانیهای اوليه سنگ وجود داشته باشد. اين کانیها عموماً کانیهای كربناته هستند مانند كربنات هاي كلسيم و منيزيم. سنگ مرمر ممکن است از منيزيت، كلسيت، دولوميت و آراگونيت تشكيل شده باشد. بنابراين مرمر وماً همان آراگونيت نيست.
پس از دردسترس قرارگرفتن كامپيوتر درسال 1950 ميلادى، اولين كاربرد علمى كه كامپيوتر درآن استفاده شد انتخابات رياست جمهورى آمريكا درسال 1951 بود. درسال 1960 با حضور كامپيوتر بزرگ (Main frame) ايده توسعه پايگاه هاى اطلاعاتى متمركز اطلاعات ومفهوم انفورماتيك(داده پردازی) شكل گرفت وكاربردآن در زمینه مديريت اطلاعات طرفداران بيشترى پيدا كرد. اين ايده درسال هاى 1970 تا 1980 بصورت استفاده از سيستم هاى هوشمند وكمك به تصميم گيرى شكل قوى ترى به خود گرفت وايده اصلى اتوماسيون ادارى وسيستم هاى بدون كاغذ را تقويت نمود. دركشورهاى ديگر مثل ژاپن، آلمان، انگلستان وغيره نيز كاربردهاى كامپيوتر درزمينه خدمات بانكدارى، هتلدارى، مديريت پروژه هاو… رشد نمود.
ضعف اين سرويس ها وكاربردها در نبود سيستم هاى قوى ارتباطى بيشتر مشخص شد زيرا باوجود تلفن و تلگراف امكان انتقال اطلاعات با حجم بالا امکان پذیر نبود و قدرت سيستم هاى محاسباتى وكاربردهاى انفورماتيك آن تنها درحوزه هاى محدود قابل استفاده بود. با رشد روزافزون شبكه هاى كامپيوترى وقدرت ارسال اطلاعات علاوه برصدا، ازطريق شبكه هاى مخابراتى دردهه 1980 گستره كاربردهاى انفورماتيك ازطريق شبكه رو به فزونى گذاشت. سپس با پيوند تاريخى قدرت محاسباتى كامپيوترها وامكان ارسال اطلاعات، فن آورى اطلاعات متولد شد.
هنگام تهیه گزارش ها، باید از نیازها، تحصیلات و موقعیت کاربران و استفاده کنندگان در سازمان آگاه باشیم و داده ها را بر اساس نیاز آنان به اطلاعات مورد نظر تبدیل کنیم. همچنین اطلاعات باید دقیق و به روز باشند به طوری که باعث بهبود تصمیمات شوند. پارامترهای به موقع بودن، مناسبت، دقت، جزئیات، تکرار و قابلیت فهم به عنوان ویژگی های اصلی اطلاعات مطرح هستند. دانش: اطلاعات در مرحله بعدی این فرایند به وسیله پرسنل سازمان به دانش تبدیل می شود. برای تولید دانش در یک فرایند نیاز به اطلاعات، نیروی انسانی و مدیریت دانش داریم. دانش از مهمترین نتایج این فرایند است که باعث ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان می شود. امروزه دانش را به عنوان مهمترین منبع نوآوری، بهره وری انسانها و در نهایت رشد و بقای سازمان می شناسند. در منابع علمی معتبر نیز دانش را آمیخته ای از نظرات تجربیات، تئوری ها، الگوها، مهارت و سرمایه های اطلاعاتی تعریف می کنند.
فناوری اطلاعات موجب شده است که پرسشهای مطرح دراین زمینه پاسخهایی فوری طلب کند. از آن جهت که قدرت فناوری در ذخیره سازی اطلاعات و بازیابی آنها فوق العاده است. شاید بعضی وقتها در محاورات خصوصی چیزی را بگوییم که امید داشته باشیم شنوندگان آن را به فراموشی بسپارند یا چیزی را بنویسیم که بعدها از آن پشیمان شده و امیدوار باشیم خوانندگان برگه های ما را لابه لای دیگر برگه های متعدد و متفرق بایگانی خویش گم کنند و دیگر به خواندن آنها مبادرت نورزند. ولی فناوری اطلاعات به همه این امکان را می دهد که همه اطلاعات حال و گذشته را به نحوی سامانمند بایگانی و ذخیره کنند و هر وقت آن را لازم داشتند فورا آن را بیابند. ازاین جهت اگر حریم خصوصی شما در زمان و مکانی خاص افشا شود، امید نداشته باشید که کاربران رایانه ها آن را فراموش کنند، چرا که فناوری اطلاعات این امکان را سلب کرده است. این که شما چه چیزهایی خریده اید و از کجا آنها را تهیه کرده اید، پولش را از کجا آورده اید، چقدر به چه کسی اهدا کرده اید و از چه کسی چه انتظاراتی دارید و با چه کسانی نامه پراکنی می کنید و مراوده دارید، همه و همه در دنیای سایبر درون بلندگوهایی پخش می شود که اولا امکان شنیدن آن برای همه هست و ثانیا هرگز آوای مکرر و باقی آنها خاموش نمی شود و تازه هر روزه با هر عملیات الکترونیکی شما بر حجم آنها اضافه می شود.
-چقدر پلاستیک در دنیا تولید می شود؟
یکی از مهمترین مشکلات در زمینهی ازدیاد بیش از اندازهی این ماده، تولید سرسامآور آن است. با وجود این که مسئولان کشورهای گوناگون میدانند که وجود پلاستیک تا چه اندازه برای محیط زیست زیانبار است اما آمارها نشان میدهند که مقدار تولید پلاستیک در دنیا روبه رشد است. در سال 1950 حدود 2.5 میلیون تُن پلاستیک تولید شد و این عدد در سال 1993 به 162 میلیون تن رسید و بر اساس آخرین آمار که مربوط به سال 2015 است در آن سال 448 میلیون تن پلاستیک تولید شد. حال تصور کنید که این عدد در سال 20 چقدر خواهد شد.
سنگهای قیمتی یا جواهر، اشیا تزئینی کوچکی هستند که برای زینت شخصی به صورت سنجاق، حلقه یا انگشتر، گردنبند، گوشواره و دستبند استفاده میشوند. این اشیا میتوانند به بدن انسان یا لباس او متصل باشند. عبارت اشیا تزئینی در اینجا به زیورآلات با دوام محدود میشود. برای مثال شامل گلها نمیباشد. قرن هاست که فات (غالباً به صورت ترکیب با سنگهای جواهر)، مواد پایهای رایج برای جواهرات بودهاند، ولی مواد دیگر مانند صدف و مواد رستنی نیز میتواند به کار رود. جواهر یکی از قدیمیترین انواع مصنوعات از دید باستانشناسی است. مهرههای ساخته شده از صدف ناساریوس (Nassarius) با دیرینه ۱۰۰ هزار ساله، قدیمیترین جواهر شناخته شده به حساب میآید. جواهرات در هر فرهنگ دارای اشکال پایهای مختلف هستند، ولی معمولاً پایداری طولانی دارند. در فرهنگهای اروپایی اشکال رایج جواهرات به صورت آنچه در بالا نام برده شد، از زمانهای باستان متداوم بودهاست. در حالی که بقیه اشکال مانند زیورآلات بینی و مچ پا که در بقیه فرهنگها حائز اهمیت بوده، بسیار کم رواج داشتهاست. بنا به شواهد تاریخی، بیشترین گستره تأثیرات بر طرح و مدل جواهر از آسیا بودهاست. جواهر میتواند از تعداد زیادی ماده ساخته شود. سنگهای قیمتی و مواد مشابه مانند کهربا، مروارید، فات گرانبها، مهره و صدف بهطور گسترده به عنوان جواهر استفاده شدهاند و لعاب نیز اغلب دارای اهمیت بودهاست. جواهر در اکثر فرهنگها به خاطر ویژگیهای ماده تشکیل دهنده، طرح و مدل یا سمبل معنادار آن به عنوان نماد حالت شناخته میشود. جواهر برای تزئین تقریباً تمام نقاط بدن از سنجاق سر تا حلقه انگشتهای پا و حتی اندامهای دیگر ساخته شدهاست. روش استفاده از جواهر برای جنسیتهای مختلف، بچهها و افراد بزرگتر در فرهنگهای مختلف بسیار تفاوت دارد، ولی زنهای بالغ ثابت قدمترین استفادهکنندههای آن بودهاند. برای مثال در ایران رسمی وجود دارد که در جشن عروسی به عنوان هدیهای از طرف پدر و مادر داماد سرویس طلا به عروس هدیه میشود. در فرهنگ امروزی اروپا، استفاده از جواهر برای مردان بالغ نسبت به فرهنگهای دیگر و اعصار مختلف اروپا کم است.
کلمه jewellery” به معنی جواهر از jewel” مشتق شدهاست که انگلیسی شده واژه jouel” در زبان فرانسوی باستان و فراتر از آن کلمه لاتین jocale” به معنی اسباب بازی است. در زبان انگلیسی بریتانیایی، انگلیسی زلاند نویی، انگلیسی ایرلندی، انگلیسی استرالیایی و انگلیسی آفریقای جنوبی به صورت jewellery” نوشته میشود. در حالی که در انگلیسی آمریکایی به صورت jewelry” است. در انگلیسی کانادایی هر دو کلمه استفاده میشود. گرچه شکل کلمه به صورت jewelry” دو برابر استفاده میشود. در فرانسوی و بعضی زبانهای اروپایی عبارت متناظر joaillerie” ممکن است علاوه بر اشیا استفاده شده توسط انسان، برای فکاری با ف گرانبها در مواردی چون اشیا هنری و اقلام کلیسا نیز استفاده شود.
درباره این سایت